در یک کارخانه فولاد، سرپرست شیفت تعداد بهرهای تولیدی یک گروه را در طی هر
شیفت ثبت میکرد و مدتها بود که تعداد بهرها از 6 فراتر نمیرفت.
سرانجام روزی شیفت اول توانست این رکورد را پشت سر بگذارد و یک بهر بیشتر تولید کند. سرپرست شیفت اول یک عدد 7 بزرگ با گچ روی زمین مقابل کوره ثبت کرد. همان گونه که انتظار میرفت، سرپرست شیفت دوم، عدد نوشته شده را دید و رقابت آغاز شد. کارکنان شیفت دوم بر تلاش خود افزودند و صبح روز بعد که شیفت اول سر کار حاضر شد نه عدد 7 ،که عدد 8 را مقابل خود دید.
چند هفته بعد این عدد 9 و سپس 10 شد.
ادامه مطلب ...
مردی از روی کاتالوگ، یک دوچرخه برای پسر خود سفارش داده بود. هنگامی که دوچرخه را تحویل گرفت، متوجه شد که قبل از استفاده از دوچرخه خودش باید چند قطعه آن را سوار کند. با کمک دفترچه راهنما تمام قطعات را دستهبندی کرد و در گاراژ کنار هم چید. با وجود اینکه بارها دفترچه راهنما را به دقت مطالعه کرد ولی موفق نشد که قطعات دوچرخه را به درستی سوار کند. متفکرانه به همسایهاش نگریست که مشغول کوتاه کردن چمنهای حیاط منزل خود بود. تصمیم گرفت از او کمک بخواهد که در مسائل فنی بسیار ماهر بود.
مرد همسایه کمی به قطعات دوچرخه نگاه کرد که در گاراز چیده شده بود. بعد با مهارت شروع به سوار کردن آن کرد. بدون اینکه حتی یک بار به دفترچه راهنما نگاه کند. پس از مدت کوتاهی تمام قطعات به درستی سوار شدند.
مرد گفت: «واقعاً عجیب است! چطور موفق شدید بدون خواندن دفترچه راهنما این کار را انجام دهید؟»
مرد همسایه با کمی خجالت گفت: «البته این موضوع را افراد معدودی میدانند اما من خواندن و نوشتن بلد نیستم.»
بعد با حالتی سرشار از اعتماد به نفس، لبخندی زد و اضافه کرد: «و آدمی که نوشتن بلد نیست باید حداقل بتواند فکر کند.»
شرح حکایت
اگر چه تنظیم و اجرای دستورالعملهای کاری برای انجام فعالیتها و اطمینان از کیفیت نتایج در سازمان ضروری است اما لازم است مدیران شرایطی در سازمان فراهم کنند که کارکنان به فلسفه و هدف وظایف و فعالیتهایشان فکر کرده و آنها را درک کنند. همچنین باید حدی از انعطاف در انجام فعالیتها برای کارکنان قائل شد تا زمینه بروز و رشد استعداد و خلاقیت آنان فراهم گردد. با این کارها، کارکنان وظایف خود را با انگیزه بیشتر دنبال میکنند و یافتهها و راهکارهای ابتکاری خود را در راستای اهداف سازمان به کار میگیرند.
شکارچی پرنده سگ جدیدی خریده بود، سگی که ویژگی منحصر به فردی داشت. این سگ میتوانست روی آب راه برود. شکارچی وقتی این را دید نمی توانست باور کند و خیلی مشتاق بود که این را به دوستانش بگوید. برای همین یکی از دوستانش را به شکار مرغابی در برکه ای آن اطراف دعوت کرد.
او و دوستش شکار را شروع کردند و چند مرغابی شکار کردند. بعد به سگش دستور داد که مرغابی های شکار شده را جمع کند. در تمام مدت چند ساعت شکار، سگ روی آب می دوید و مرغابی ها را جمع می کرد. صاحب سگ انتظار داشت دوستش درباره این سگ شگفت انگیز نظری بدهد یا اظهار تعجب کند، اما دوستش چیزی نگفت.
در راه برگشت، او از دوستش پرسید آیا متوجه چیز عجیبی در مورد سگش شده است؟
دوستش پاسخ داد: آره، در واقع، متوجه چیز غیرمعمولی شدم. سگ تو نمی تواند شنا کند.
بعضی از افراد همیشه به ابعاد و نکات منفی توجه دارند. روی وجوه منفی تیم های کاری متمرکز نشوید. با توجه به جنبه های مثبت و نقاط قوت، در کارکنان و تیم های کاری ایجاد انگیزه کنید
مطلبی که می خوانید مربوط به کسانی هست که کارهایی را با تلاش بسیاری انجام مید هند ولی با شکست مواجه می شوند و ناامید، و فکر می کنند زحماتی که کشیده اند و وقتی که جهت کارشان صرف کرده اند بیهوده بوده است.